کد جاوا وبلاگ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام پروردگارم که خالق قلم است

دیگر بار، مِهر، دانش را به عِطر اَفشانی نشسته و فصل تعلیم و تعلم که همانا عبادتِ بزرگ معلم بشریت به شمار می رود فرارسیده است .

 اینک که خداوند باری تعالی جل و اعلی به این بندگان ناچیز خود موهبتی عظیم ارزانی داشته تا بتوانند در پناه زیستن در کشوری که ام القری امت اسلام درروزگار است ، دانش را، آمیخته با روحِ معنویتِ برخاسته از خرد و جان مربیان گرانقدر فرابگیرند در این آغازین فصل نو کمر به همت شکر گزاری اش می نهیم و به پاس این نعمت عظیم خود را وارث نیاکانی می دانیم که با گنجِ گرانبهایِ حکمت،عقول عالمیان را به تحیر واداشته و همچون اختری تابناک بر کهکشان دانش جهانی نورافشانی می نماید.

مافرزندان ایرانی هستیم که به محبت اهل بیت عصمت و طهارت درخشان است و به ایمان و عمل و پاکدامنی سرآمد و زبانزد عقلای جهان است . ما فرزندان عشق و ایمانیم . فرزندان همان پدرانی که به تبعیت از مولی و راهبر خویش به روز شیر بیشه یِ شَجاعت بودند ودشمنان را از واهمه یِ ایشان راهی و چاره ای نبود و به شب زاهد و عبد عبید خالق خویش ، با چشمانی گریان ، بر سجاده ای از عشق ..... همان ها که به اشک دیدگانشان ، رحمت الهی بر جانمان فرود آمده است .

 ما آموخته ایم که برای بقای دین زندگی کنیم . آموخته ایم که دانش بی بهره از حکمت ، همچون سازی بی صداست که اهالی عالم را از آن فیض و بهره ای نخواهد بود و دانشی که به اهلش سود نرساند به دیگران نیز لطفی نخواهد نمود . آموخته ایم که بقای دین یعنی سیرِ در دنیای دانش ، همچنان که حضرت رب جل و اعلی فرمود دیدگان خود را به دیدن آنچه درآفرینش است به کاربندیم و عقول رادرفهم آنها جاری سازیم تا به حکمت متعالی دست یابیم .

آموخته ایم که راز حکمت ، دانش و راز دانش جهد است . پس می کوشیم تا به دانشی دست یابیم که از مسیر یقین می گذرد . ما آموخته ایم که دشمنان خدا از نادانی اسلاف ما بهره ها برده اند و رمز فائق آمدن بر دشمن تکسب علم است و حکمت و با همین رمز خداوند برای همیشه عالمان و زاهدان و اهالی حکمت را بر دشمنان پیروز قرارداده است.

خیلی دور نیست روزهایی که شکوفایی علم ، قامت نحیف دشمنانمان را خم نمود و ای بسا در همین سالها دیده ایم و شنیده ایم که پدران ما چگونه با دستیابی به دانش آمیخته با ورع و پرهیزکاری امید آنها را به یاءسی ابدی مبدل نمودند و خود برای همیشه در تاریخ این مرزو بوم باقی و در نزد خدای خود به آرامش رسیدند . همانهایی که به مصداق نفس مطمئنه در حالی که راضی بودند از خدای خود و خدای نیز از انها خشنود به محضرش شتافتند . ما آموخته ایم که رهبرمان طفل سیزده ساله ای شد که در سایه ی حکمت به مقام ایثار دست یافت . ما اموخته ایم که از دانش بایستی شرافت و غیرت را فرابگیریم تا از این رهگذر خشنودی حضرت حق را به دست آوریم . ما اموخته ایم که فهم کلید همه دانش هاست ....

دست دردست هم نهیم به مهر

میهن خویش را کنیم آباد

و اینک درروزگاری که دشمنان مترصد غفلتمان هستند و در خیال باطل خود فرزندان این کشور ولایی را کج اندیش می خوانند و حال انکه خود از جاهلانند با تو ای خدای بزرگ عهد می بندیم که برای کسب دانش ، این روزی وسیعی که به ما ارزانی داشتی در سایه بهره گیری از مربیان ارزشمند و امنیتی که به برکت مجاهدت ها و خون هایی پاک و همت هایی بلند و رهنمود هایی حکیمانه که هماره ره گشای راهمان است تمام تلاش خود را به کار بگیریم تا سرزمین خود را مملو از دانش و حکمت نماییم و جانمان را از این دریای زلال در جهتی که تو می پسندی و برایمان مقدر نموده ای سیراب نماییم و می دانیم اینگونه است که ما هم راست قامتان جاودنه تاریخ خواهیم بود . انشاء الله .

خدایا چنان که سرانجام کار

تو خشنود باشی وما رستگار

                                         والسلام علی من تبع الهدی


نوشته شده در  دوشنبه 88/6/30ساعت  1:32 صبح  توسط عدالت جویان نسل بیدار 
  نظرات دیگران()

به نام خدا

یک بیماری مهلک...

این روزها همه می شنویم و می بینیم شعارهای دروغینِ بسیاری  ، زبان به زبان دردنیا می چرخد و همه خود را پیرو بهترین ها و عامل به صالح ترین کردارها معرفی  می کنند ،در حالی  وقتی به انسان ها و دولتمداران اقصی نقاط جهان نگاه می کنیم به خوبی در میابیم ، هر کس تنها به این می اندیشد که امروزش را چگونه با فریب دیگران شب کند و چگونه نزد اطرافیانش محبوب بماند. ظاهرا کسب در آمد و یا قدرت و تسلط بر دیگران آنقدر شیرین است که تحت هیچ شرایطی نباید از آن کوتاه آمد. دروغ و فریب در این میان مفهومی ندارد و مصلحت است که مبانی استدلالی فرهنگی یا دینی در این مقوله را تبیین  می کند .!!دراین مجال حفظ خود از هر واجبی اوجب است و این نیاز ندارد که مُسلم باشی یا یهود،نصاری باشی یا پیرو فرق زاله.امروزه همه انگشتی از اتهام را به سوی یکدیگرنشانه رفته اند و دیگری را به نقض قوانین بشری ، اخلاقی ، اجتماعی ، دینی وحقوقی متهم می کنند در حالی که خود  از نقض کنندگان مسلم حقوق بشری در ابعاد مختلف دینی ، اجتماعی ، حقوقی و سیاسی  هستند. این بلیه ای عظیم است که در تمام نقاط جهان شاهد آن هستیم و می توان آن را یک   اپی دمی بین بشری نامید که سراسر دنیا را به ویروس خود آلوده کرده است. در این میان آنچه قابل ملاحضه است سرایت این بیماری به ممالکی است که تحت لوای پرچم دین و به ویژه اسلام اداره می شوند که بسیار زجر آور و ناراحت کننده تر است . نه از آن جهت که اقدامات غیر قانونی و غیر اخلاقی در این نوع ممالک شکل  می گیرد،  بلکه مشکل این جاست که تاثیر این گونه اقدامات می تواند دین و اعتقادات بشری را در معرض آلودگی قرار داده و حتی تا جایی پیش برود که در آینده ای نه چندان دور موجبات کم رنگی دینی و حتی بی دینی را درعامه مردم این نوع ممالک فراهم آورد.این روش می تواند کاری کند که بسیاری، خطاهای خود را در لوای دین بپوشانند و کردار زشت خود را در کوتاه مدت برای دیگران به مثابه عملی صالح جلوه دهند و متاسفانه کار تا جایی پیش می رود که در برخی مواقع عاملین این گونه اعمال خود نیز به باورکاذبی می رسند که اعمالشان در جهت صحیح منویات دینی و اخلاقی است و از این نمونه شاید بتوان پدیدار شدن گروه طالبان را متذکر گردید.باید بدانیم که این بلیه عظیم بشری به راحتی میتواند گریبان هر گروهی را گرفته وانسان را به اعماق سیاهچال حماقت و جهالت راهی کند و این تنها مرگی نیست که به همسایه تعلق داشته باشد.به جاست  همه ی ما،به ویژه مسولین محترم اداره کننده کشور حتی اگر فرصتی نداریم تا نگران آخرت خود باشیم، لااقل به واسطه آینده فرزندانمان در این دنیا حواسمان را بیشتر جمع کنیم تا مبادا در  سال هایی که آمدنشان نزدیک است و ما در آنها نخواهیم بود فرزندانمان از فیض درک ایمان و دین محروم بمانندوبا جاهلین محشور گردند.بنده کمترین 

 


نوشته شده در  سه شنبه 88/5/13ساعت  12:44 صبح  توسط عدالت جویان نسل بیدار 
  نظرات دیگران()

 به نام حضرت دوست

اخیرا ادبیاتی را در مهاورات بین افراد حکومتی می شنوم و یا مطالعه می کنم که برایم بسیارزجر آور و ناراحت کننده و از سویی مایه تعجب است.

زجرآور از آن جهت که گاهی کمترین ملاحضه ای از حیث گفتمان دینی در خطاب برخی از ایشان مشاهده نمی شود و این در میان مسولینی که خود را متولیان حکومت اسلامی می خوانند جای نگرانی را ایجاد می کند. چه آنکه اگر بپذیریم تمام حرکات ، گفتار وحتی نیات ما در محضر خداوند متعال شکل می گیرد ، باید مطمئن باشیم که در نزد او مواخذه خواهیم شد . این جاست که پا به عرصه تعجب می گذارم . مگر می شود که ما دیندار باشیم و با بدترین کلمات یکدیگر را خطاب کنیم ؟ مگر می شود به خاطر رضای خدا به انجام معصیت بپردازیم و همچون کودکانی که تمییز نمی دهند آنچه را که نمی دانیم با قاطعیت تمام به یکدیگر نسبت دهیم ؟ خواندن مطالب روزنامه ها فارغ از جهت سیاسی و جناحی ایشان آنچنان کریه شده است که هیچ میل و رغبتی به آنها ندارم . همه خود را دیندار و متولی دین ومملکت و دلسوز مردم نشان می دهند ،در حالی که با اندکی تعمق در نوشتار و گفتار ایشان به عینه جز بی دینی و بی اعتقادی چیزی یافت نمی شود. امروز هر کس با ندای وا اسلاما ووادینا ووامحمدا ،آنچنان به دیگری حمله می کند که با اندک مداقه ای آثار بی تقوایی و خودخواهی و کینه و حسادت را می توان از آن یافت اما مشکل اساسی اینجاست که همه خوانندگان مطالب اهل دقت نیستند و لذا در کوتاه زمانی مطالب هجو وناروا دربین مردم شکلی واقعی پیدا می کند ودهان به دهان می چرخد.کافی است در طول روز کمی در کوچه و خیابان و بازار بچرخید،به خوبی خواهید دید که مردم از انواع گوناگون سنی و شغلی ، اعم از با سواد و بی سواد نسبت هایی را که متولیان امر به یکدیگر حوالت فرموده اند ، باآب و تابی مثال زدنی به انضمام تمام برداشت های شخصی خود برای دیگر نقل می کنند.واقعا مسولیت این همه دروغ وگناه وآبروی به تاراج رفته که روزانه در میادین شهر به چوب حراج عده ای جاهل یا مغرض گذاشته می شود به عهده کیست؟آیا حکومت اسلامی اولین مسئولیتش اصلاح جامعه از فساد و تباهی و معاصی کبیره نیست ؟ و آیا دروغ،تهمت،افتراو هتاکی و نشانه رفتن آبروی مومنین که منشاء اصلی آن سخنان بی مهابای برخی متولیان سیاسی کار است از جمله گناهانی نیست که امروزه دامن گیر جامعه ایرانی ما شده است؟آیا این خجالت آورنیست که گفتمان زشت ما، با آب و تابی فراوان از زبان آنهایی که هرگز دوستان خاک ایران نبوده ونخواهند بودبه سراسر جهان مخابره شود و از دور برای شفای ما نسخه های کور کننده ارسال کنند؟ آیا این ما نیستیم که آنها را تشویق وجامعه را به سویی ناصواب هدایت می کنیم؟آیا نباید خوف آن داشته باشیم که همچون خوارج در صف اول نماز بایستیم و بر فرق قرآن ناطق شمشیر کینه بزنیم ؟ آیا نباید بترسیم که همچون مقابله کنندگان با امام حسین علیه السلام در حالی در مقابل او به قتال بپردازیم که او را خارجی و ضد دین معرفی می کنیم ؟ گمان می کنید آنهایی که در کارزار با معصومین خود را برحق می دانستند ازعالمی دیگر آمده بودند؟ نه ....بسیاری از ایشان همان هایی بودند که نشان سجده بر پیشانی داشتند و شبها رابه عبادت حضرت حق جل و اعلی شب زنده داری می کردند. بسیاری از ایشان از خوف خداوند به کارزار با خدا پرداخته بودند؟؟!!!بترسیم از روزی که آن را ( یوم تبلی السرائر ) نام گذاشته اند و در آن روز دیگر هیچ پنهانی وجود نخواهد داشت . بهراسیم از آن که خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است و از همه نیات نهان و آشکار ما آگاه است . نگران باشیم از آن روزی که به واسطه اعمال و گفتاری که بر اساس جهل یا پیروی از جاهلان و بد اندیشان انجام داده ایم به بدترین وجوه مورد مواخذه خواهیم بود و هرگز جهلمان به موضوع به فریادمان نخواهد رسید.                                            چه خوب بود که با تعمق در ایات الهی و دستورات دینی از سخن گفتن بدون علم خودداری می کردیم . چه خوب بود اگر قبل از هر سخن گفتنی ، خودمان را به جای آن که براو حمله می کنیم قرار می دادیم . چه خوب بود که می فهمیدیم ما پیرو دینی هستیم که پیامبر آن (( اشداءعلی الکفار، رحما بینهم )) بود. چه خوب بود که می دانستیم هر که شهادتین را به زبان جاری ساخت از مقام کفر کناره گیری کرده و مصداق بینهم قرار می گیرد.چه خوب بود که اندکی ، تنها اندکی به گذشته بازمی گشتیم بدون آنکه آن را ارتجاع بنامیم و به یاد آن روزهایی که به هم نیاز داشتیم و به یکدیگر در جهت یک هدف واحد بی دریغ خدمت می کردیم در گفتار و اعمال امروزمان تجدید نظر می کردیم .بدانیم که فرصت اندک است و به زودی به تاریخ خواهیم پیوست و هر آنچه می کاریم ،خود در عالمی دیگر و فرزندانمان در همین جهان درو خواهند کرد.


نوشته شده در  دوشنبه 88/5/5ساعت  1:12 صبح  توسط عدالت جویان نسل بیدار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اخلاق انسانی،انسان اخلاقی4
اخلاق انسانی،انسان اخلاقی 3
اخلاق انسانی،انسان اخلاقی 2
اخلاق انسانی،انسان اخلاقی 1
دوباره نسیم ...
[عناوین آرشیوشده]