• وبلاگ : عدالت جويان نسل بيدار
  • يادداشت : شعر-در ثناي معشوق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زهرا خان 

    سلام آقاي معزي

    من از شعراتون لذت ميبرم اگه يه روز ديدين يه شعري گفتم شبيه شعراتون بدونيد شعر دزد هم اين روزا بيدا ميشه.من يه بيت از شعرمو اينجا ميگم منتظرم وقتي با سميه حرف ميزنين بقيه شو اگه دوست داشتين بگم:

    كاش رنگي به جز آبي نبود از هر عاشق تا خدا راهي نبود

    به اميد روزاي آفتابي تر خداحافظ

    پاسخ

    سلام . خواهش مي کنم . اين شعر ها که قابلي نداره . مال خودتون . مي تونيد با اسم خودتون هم ثبت کنيد . من هم اگه چيزي مي نويسم حرف دل بقيه است . چشم شعر رو هم کامل مي کنم . مطلع قشنگيه.
    + كتايون 

    شعري بس زيبا سروديد!

    عشقي به ژرفاي اقيانوس اين كلمات را مي آفريند وكنار هم قرار ميدهد. به اميد آنم كه معشوقت نيز همين حس درونش شعله ور باشد. اگر اين چنين باشد خوشبخت ترين در عالمي!

    درون منهم چنين حسي هست شايد همين قدر زيبا ولي قدرت نوشتن اين چنين شعري را ندارم.

    پاسخ

    سلام . از لطف شما در ابراز حس ونظرتون ممنونم.اميدوارم بهره برداري از اين غزل براتون مفيد باشه . به نظرم شما که قدرت بيان چنين حس عميقي رو در باره اين مختصر دست نوشته برآمده از دل من داريد بي شک توانايي چيدن کلماتي به مراتب بهتر از ابيات بنده رو هم خواهيد داشت . در پناه خدا باشيد