در عالم محبت و عشق روابط چندگانه ای مد نظر قرار دارد که از جمله آنها باید به رابطه ی بین حبیب و محبوب اشاره کرد.واضح تر آنکه رابطه دوستی زمانی شکل می گیرد که دو طرف در آن وجود داشته باشد،یکی دوستدارودیگری دوست داشته شده که از آن ها به حبیب و محبوب یا عاشق و معشوق نیز یاد می شود.اما حبیب کیست؟محبوب کیست؟ حب چیست و شرایط صحت این رابطه چیست؟ اینها مطالبی است که به مجرد شنیدن یک عنوان از محبت برای اهل تفکر به وجود می آید.
به طور مثال شخصی مدعی می شود،نسبت به وجودی محبتی حس می کند یا او را دوست دارد و یا عاشق او ست!پس می شود حبیب ،دوستدار،عاشق(بسته به میزان علاقه مندی).وجود مورد محبت،می شود محبوب،دوست داشته شده،معشوق.در اینجا اهل عقل می گویند بررسی کن ببین آیا درست فکر می کنی یا نه!چگونه بسنجد؟ یک محک معرفی می کنند برای سنجش صحت رابطه و آن اینست که {{باید اثری از آثار وجودی محبوب در وجود حبیب جلوه گر شود}} یعنی چه؟ برای این،اول باید دانست محبوب چه صفاتی دارد،به چه چیز علاقه دارد،چه چیز موجب ناراحتی او می شود.بعد از این بررسی حبیب بایدبه بررسی وجود خود بپردازد،آیا آنچه در صفات محبوب هست، اثری از آن در وی هم هست؟آیا از آنچه او بیزار است موضوع کراهت وی هم هست؟آیا آنچه او دوست می دارد در ذائقه حبیب هم خشنود می آید؟در جستجو اگر به میزان ذره ای از آنچه در وجود محبوب است هم بتوان در حبیب یافت، می شود به صحت این رابطه امیدوار بود اما اگر هیچ اثری از آثار او نباشد،رابطه مجازی است،شاید شکل آن مانند دوست داشتن باشد اما حقیقی نیست.
مثال روشن تر آنکه امام حسین علیه السلام مدعی حب به خداوند بود!خدای چه صفاتی دارد؟ببینیم آیا اثری از خدا در او هست.خدای او غیور است در حد اعلی مرتبه ! به امام نگاه می کنیم می بینیم اثر غیرت الهی در او به طور آشکار مشاهده می شود!رفتار و منش او در قیام عاشورا حکایت از آثار غیرت است که او به اندازه وسع خویش این صفت را از محبوبش دریافت کرده و در خود پرورانده است،بنابراین کشف ادعای حب او بر مبنای صحت قرار می گیرد. بسیاری از ما مدعی دوست داشتن امام حسین علیه السلام هستیم شاید به جا باشد صحت رابطه خودمان با او و خدای وی را بسنجیم.ببینیم آیا اثری از آنچه در صفات محبوب قرار دارد در ما هست؟ آیا از آنچه ناخشنودند مانیز دل چرکینم؟آیا آنچه مورد رضای آنهاست در رضایت خاطرما هم می گنجد.نمی شود خدا مهربان باشد و در وجود ما به عنوان حبیب،اثری از مهربانی وجود نداشته باشد.نمی شود خدا ستار باشد و درما اثری از عیب پوشی وجود نداشته باشد.نمی شود خدا صابر باشد و اثری از صبر در ما وجود نداشته باشد.نمی شود حسین علیه السلام را دوست داشته باشیم و اثری از علاقه به یاری دین خدا و مظلوم در ما نباشد.نمی شود مدعی حب به او باشیم و دیگران با دیدن ما به یاد یزید بیافتند.همه ی اینها نمی شود مگر اینکه بگوییم رابطه ما منقطع شده است و گمان می کنیم که محب هستیم.
نکته مهم وقابل اشاره هم اینکه نیاز نیست که میزان وجود آثار و تاثیر در مرحله ی نخست مورد نظر قرار بگیرد، چراکه این میزان بسته به وسعت توانایی افراد متفاوت و متغیر است.در این روزها و شب هایی که بهار اشک بهانه ای به ما میدهد تا به مرور خود اشتغال داشته باشیم ضمن سنجش دوست داشتن ها مان، از خدا بخواهیم که ما را محب خود قرار دهد. انشاءالله .