به نام خدا خاطرم با خاطرت آرام شداین دل وحشی به دامت رام شد گرچه در پندار تو صیدت شدملیک خاناقاه من این دام شدهو کشان دروصف چشمت آمدمحا لیا محشر از آن بادام شد ازسفرکردن به کوی و کعبه اتقسمتم آخر طواف جام شدبنددامت چون به تیمارم گرفتمی گساری نشئه آلام شدچون که وصلت قسمت منصوربودوی چنین حاجت روا از کام شداین همه از فیض درکت گفته امتا نگویی دل اسیرپرده اوهام شدطهران - بیست وچهارم امردادهشتادوهشت.بنده کمترین.متاسفانه حسب اطلاع بعضی دوستان مطلع شدم که برخی دست نوشته های ناقابلم اعم ازقدیمه یامطالب جدید،دروبلاگ هاومجلاتی به نام اشخاصی موهوم درج شده که ضمن ابراز تأسف ازاقدام زشت سرقت ادبی،اگرچه انتشار آثارم رابدون قید نامم بدون اشکال می دانم اما بهره برداری از آنها با عناوین شخصی را برای افراد جایز نمی دانم.
نوشته شده در سه شنبه 90/10/13ساعت 4:28 صبح  توسط عدالت جویان نسل بیدار
نظرات دیگران()