به نام خدا
خلاصه آن شد که ازملاحضه فضایل و رذایل اخلاقی بامجموعه ای از خوبی ها و بدی ها آشنا می شویم که درواقع رفتار فردی و اجتماعی ما براساس آنها پایه گذاری می شود.یعنی هر حرکتی که از سوی فاعل بروز می کند درنتیجه یک فهم ازفضیلت و رذیلت است.همانطوری که دربخش نخست این بحث هم به آن اشاره شد،نیکی ها و بدی ها یک تعریف اجتماعی وفراجتماعی ویک تعریف بخشی و دینی دارندکه به طورطبیعی توجه ما به این نکات ازمنظر دینی آنها خواهد بود. اگرچه با گشت و گذار دردامنه این تعاریف خواهیم یافت که مشترکات نیکی و بدی درچارچوب اجتماع انسانی تقریبا شکل واحدی به خود گرفته است وحالا سالهاست که باترقی بشرودستیابی به علوم مختلف نگاه جوامع تقریبا دراصول یکسان است ودرفروع است که اختلافاتی دردیدگاه دارند.به طورحتم منظردینی اسلام دقیق ترین تعریف را از خوبی وبدی ارائه نموده است که به چرایی اش دربخش دوم اشاره مختصری شد،به طوریکه هیچ مصداق مخالفی دررابطه بااین تعاریف درمباحث مخالفین مشاهده نمی شودکه به واقع مخالف آن باشند وتنها ازمنظرآیینی ست که سعی می کنند به نوعی ابرازمخالفت کنند.به طورمثال امروز درهمه ی دنیا تن فروشی عملی زشت ومذموم شمره می شود وحتی درنقاطی که آزادی تن فروشی هم وجود دارد درحوزه اخلاق همان اجتماع ارتکاب عمل رابد ومذموم می شمارندوجالب تر اینکه درروانشناسی این گروه از اجتماعات هم ملاحضه می شود که ارتکاب این عمل از دید مرتکیبن نیززشت وناپسند شمرده می شودوبرای ارتکابش به ادله ای غیر از مقوله اخلاق متوسل می شوند.بنابراین اگر دراین مباحث از خوبی ها و بد های عرفی و اجتماعی یاد می کنیم،باید اذعان داشت که این خوب و بد ها دارای تعاریف عمومی و مصادیق روشن برای آحاد مردم جوامع است واین طور نیست که نگاه دینی ما دراین مقوله از نظرسایرین قابل قبول نباشد. نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این که موضوع اخلاق بسیار کلی وعمومی است درعین اینکه فردی و شخصی نیز شمرده می شود.هرتعریفی که برای یک اخلاق پسندیده می شود،انعکاس آن دررفتار فردی موجب ابراز آن درجامعه است و به این ترتیب اخلاق فردی به اجتماع نیز سرایت پیدا می کند.پس باید توجه داشته باشیم که فهم درست ما از اخلاق و رعایت نکات اخلاقی اگر چه کاملا فردی خواهد بود اما به طور طبیعی این اجتماع خواهد بود که درمراحل بعد از فواید و مضرات دقت وعدم دقت فردبه سود و زیان می رسد.اخلاق انسانی گفته هایی دارد که اگردر اعمال انسانی به انسان اخلاقی منجر نشود از مجموع گفته ها و عملکردها چیزی جز مکتوبات و خواسته و آرزو باقی نمی ماندوبه عبارت دیگرآن موقع اجتماع شکل اخلاقی به خود می گیرد که اخلاق انسانی درانسان بروز پیدا کند و درنتیجه یک انسان اخلاقی از آن نمو کندکه شرح این انتقال درمباحث آتی خواهد رفت.بنده کمترین.