به نام خدا چشمم که به چشمِ مَستت افتادناگه دل من به حسرت افتاداین چشم مرا کجا بَرَد هان !ای رویِ تو بِه ، زِ روی خوباندم رخ بنمای گرچه اندکای ماه رُخِ نِگار مسلکاز باز دَمت ،مر ا دَمی دِهای روحِ خدا در تو دمیدهعقل از سَرِ این حریف رفتهای سرگُلِ باغِ نو شکفتهمنصور کنون ثنای گویتای آنکه ربوده هوش بویتبرقِ نِگَهت به دل چو بنشستحقّا که بهای تو بهشتَ ستبیست ودوم امردادیکهزاروسیصدو هشتادوهشت.بنده کمترین،
نوشته شده در سه شنبه 90/12/2ساعت 4:39 عصر  توسط عدالت جویان نسل بیدار
نظرات دیگران()